"در مسائل حیاتی، به خداوند سپردن، یعنی سلب مسئولیت از خویشتن"

در این وادی ما، 3 وادی را پشت سر گذاشته ایم. 

وادی اول: با تفکر، ساختارها آغاز می گردد، بدون تفکر، آنچه هست رو به زوال می رود. 

وادی دوم:هیچ مخلوقی جهت بیهودگی، قدم به حیات نمی نهد، هیچ کدام از ما به هیچ نیستیم حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم.

وادی سوم :باید دانست، هيچ موجودی به میزان خود انسان، به خویشتن خویش فکر نمی کند.

وادی چهارم: در مسائل حیاتی، به خداوند سپردن، یعنی سلب مسئولیت از خویشتن.

وادی اول به من گفت :تفکر کن و من متوجه شدم که اشکالات زیادی دارم و بسیار نا امید شدم ولی در وادی دوم به من گفته می‌شود که نگران نباش، تو بیهوده و بدون دلیل ​​​​​​آفریده نشده و حتی کرم های درون خاک هم مفیدند و بیهوده خلق نشده اند. ودر ادامه، وادی سوم می گوید:باید مسئولیت کارهای خود را بپذیری و هیچ کس به اندازه خودت به خودت فکر نمی‌کند و بعد برای اینکه مسئولیت خود را به خداوند واگذار نکنیم و اما وادی چهارم گفت:تو نمی توانی مسئولیتت را به خداوند واگذار کنی چون همه بار مسئولیت بر گردن خودت است.من راه را اشتباه رفتم، من سیب​​​​​​، میخواستم از درخت آلبالو بالا رفتم، حالا که از درخت آلبالو بالا رفتم باید​​​​​​، از این درخت  پایین بیایم و آن مسیر را برگردم تا بتوانم از درخت سیب بالا بروم، باید بپذیرم که اشتباه کردم، باید بپذیرم که مسئولیت کارهام با خودم است نه با خداوند. نباید یک گوشه ای بنشینم و لیستی برای خداوند تهیه کنم که خدایا مشکلات من را حل کن، خدایا فلان شخص را بکش و... من در وادی چهارم یاد گرفتم  لَيْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَىٰ انسان چیزی نیست جز سعی و تلاشی که می کنه. زمانی که من تلاش می‌کنم آن چیزی که لازم است، اتفاق می افتد وقطعا نیروهای مافوق به من کمک می کنند. وقتی انسان خلق شد بر سر دوراهی قرار گرفت و خداوند به انسان اختیار داد که را درست یا راه نادرست را انتخاب کند فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا پس این من هستم که راهم را انتخاب می‌کنم که بخواهم در فـِسق و فُجور حرکت کنم و یا راه ارزش ها را در پیش بگیرم. 

اما این وسط دعا و راز و نیاز چه می شود؟ 

دعا و راز و نیاز زمانی مهـمِ که من تلاشم را می کنم و بعد از خداوند بخواهم که کمکم کند و اگر من خواسته ای از خداوند دارم قطعاً این خواسته باید با توجه به ظرفيت من داده  شود چون من اگر ظرفیت لازم را نداشته باشم قطعاً​​​​​​، آن خواسته برای من ضرر خواهد داشت. برای اینکه خداوند را بشناسیم باید ابتدا خودمان را بشناسیم. 

هسته انسان از 2 قسمت تشکیل شده است. 

1_هسته جسم (صور آشکار) : مغز، قلب، کلیه، سر، دست، پا، پنج حس ظاهری(بینایی، شنوایی، بویایی...) 

2_هسته خارجی(صور پنهان) :نفس، حس های خارج از جسم، ذهن، عقل، روح، آرشیو 

نفس چیست؟ نفس تعیین موجودیت می‌کند در ظاهر و باطن. 

نفس، یک درخت را، درخت تعیین موجودیت می کند، نفس، یک انسان را، یک انسان تعیین موجودیت می کند. 

ما انسان ها سه مرتبه نفس داریم:

1_نفس اماره(امرکننده) :آخرین مرحله تکاملی نفس در حیوان، ابتدایی ترین مرحله تکاملی نفس در انسان است. 

​​​​​وقتی من در مرحله نفس اماره باشم، کارهای ضد ارزشی انجام می دهم و اصلاً برای من مهم نیست چون نفس به من امر می کند و من کار را انجام می دهم 

2_نفس لوامه(سرزنش کننده): در این مرحله از نفس آگاهی و دانایی من کمی بالاتر رفته و اگر کار ضد ارزشی انجام بدهم ناراحت می شوم و دچار عذاب وجدان و می شوم و به خودم نهیب می زنم

 3_نفس مطمئنه(قابل اطمینان):در این مرحله از نفس من تزکیه و پالایش انجام دادم یعنی در این مرحله هیچ کار غیر معقول و غیر منطقی انجام داده نمی شود یعنی نه در باطن، نه در ظاهر و نه حتی درخواب. 

و اما نتایج وادی 4:مسئولیت همه کارهایم را بپذیرم، اگر اشتباهی کردم، اگر غیبتی کردم و... مسئوليت آن را بپذیرم و سعی کنم که تزکیه و پالایش را از خودم شروع کنم، منظور از تزکیه و پالایش چیست؟! منظور این نیست که من بخواهم یک دفعه دروغ نگویم، غیبت نکنم بلکه سعی می‌کنم از کوچکترین کارها شروع کنم مثلاً به موقع بخوابم، به موقع دندان هایم را مسواک بزنم، به موقع بیدار شوم و اگر به من می‌گویند Cd بنویس، انجام دهم و خودم حرکت کنم تا خداوند و نیروهای مافوق به من کمک کنند و اگر این کارها را انجام دهم قطعا خداوند و نیروهای مافوق به من کمک خواهند کرد، اما اگر دست روی دست بگذارم و هیچ تلاشی نکنم قطعاً اتفاقی  برای من نخواهد افتاد. با خداوند معامله نکنیم و شاکر باشیم. انسان های شکرگزار​​​​​​، انسان هایی هستند که امروز، اگر یک کلمه ای بیاموزند، شکرگزار خداوند هستند. 

سپس جلسه  با دعای کنگره به پایان رسید. 

نویسنده و ویراستار:همسفر شهرزاد